سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 95/2/23 | 10:46 عصر | نویسنده : علی الواریان

سلام علی سید الساجدین

باران رحمت بر سر اهل زمین امد
نوری دگر از دامن عرش برین امد
بر استان عاشقانش جمله حک کردند
انگشتر مصباح عالم را نگین امد
ظاهر شده نور خدا در بیت ال الله
هادی و مهدی صراط العارفین امد
اهل ولا را این خبر پیچیده در دنیا
یک رشته دیگر بر ان حبل المتین امد
از بس که بالا بود شانش و جایگاه او
دنیا به زیر پای زین العابدین امد
امشب صحیفه باز کرده بال جبراییل
یعنی که سید بر تمام ساجدین امد

علی الواریان




تاریخ : سه شنبه 95/2/21 | 8:10 عصر | نویسنده : علی الواریان

هر انچه خدا خواست عطایش ز تو بوده
ادم سبب عفو خطایش ز تو بوده
کشتی پر از حادثه ی نوح به دریا
ارامش در خوف و رجایش ز تو بوده
یونس که صدا کرده خدا در دل ماهی
مقبولیت ذکر و دعایش ز تو بوده
تضمین شما بوده که دنیا شده پیدا
عالم سبب خلق و بنایش ز تو بوده
دلسوخته را حاجت لمس حرم توست
مثل پر فطرس که شفایش ز تو بوده

علی الواریان

 




تاریخ : سه شنبه 95/2/21 | 8:10 عصر | نویسنده : علی الواریان

پیمانه لبالب شد و احساس سر امد

قرص قمر حیدر کرار در امد

گنجینه ی نایاب حسین و حسن آمد

باب همه حاجات تمام بشر آمد

از کودکیش رکن ادب بوده ابالفضل

حیدر به یدش بوسه زد و چشم تر آمد

بر سر در بیت علوی جمله نوشتند

بر پهنه ی چشمان دو عالم قمر آمد

شام محن خسته دلان و فقرا را

با آمدنش مهر در آمد سحر آمد

الواریان

 




تاریخ : سه شنبه 95/2/21 | 9:49 صبح | نویسنده : علی الواریان

در زمانی که ظلم بر پا بود

خانه ها منزل شرر ها بود

دامن ظلمت و تباهی ها 

در تب خانه ها هویدا بود

جنگ و نفرت میان اقوام 

اوس و خزرج همیشه پیدا بود

لات و عزی به روی خانه ی حق 

مانده بود از قدیم بر پا بود

مردی از جنس اسمانیها

وسعتش چون کران دریا بود

دیده اش بی قرار پاکی ها

سینه اما همیشه شیدا بود

بین او با خدای بی همتا

در دل شب همیشه ماوا بود

کوه نور اشنای دیرینش

اهل امروز و مثل فردا بود

سجده اش در کمال ارامش

در حرا اضطراب و غوغا بود

جبرییل امد و تکلم کرد

درب رحمت به اسمان وا بود

اقرائی گفت و پاسخش اما

یک سکوتی ز جنس معنا بود

بسم ربک بخوان تو یا احمد

ذکر یارب به روی لبها بود

ان یتیم لبالب احساس

نغمه اش لا اله الا بود

رحمت العالمین و پیغمبر

حجت اسمان و دریا بود

بعثتش ابتدای ازادی

از سیاهی جنس شبها بود

هم کلام تمام ماهی ها

همنشین فقیر و دارا بود

اولین یار او پس از بعثت

مرتضی و علی والا بود

چون خدیجه کنار او بوده

اعتبارش همیشه کبری بود

گفته ایزد که بعثت احمد

منتی بر تمام دنیا بود

من ندیدم خصائلش اما

چون اویسم که سخت شیدا بود

 

علی الواریان

 




تاریخ : سه شنبه 95/2/21 | 8:44 صبح | نویسنده : علی الواریان

نمک خنده ی تو شهد عسلوار شده

ماه با سجده ی بر پای تو بیدار شده

یوسف اینبار خودش زخم به دستش دارد

عشق از گوشه ی چشمان تو بیدار شده

بین خوبان جهان ولوله ای افتاده

شب دلدادگی حضرت دادار شده

از شکوه قدم و روی شما دانستم

بیشتر از همه ی خلق به تو کار شده

پر قنداقه ی تو به ز دم عیسایی

بس که بر طب حسینی تو اصرار شده

هر کسی از کم تو خیل کرم می چیند

از کرم نام شما سید الاحرار شده

بس گره باز شده با نظر لطف حسین

نام و اوازه ی تو قبله ی اذکار شده

 

علی الواریان




  • paper | پاپو مارکت | بک لینک