سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 95/2/21 | 9:49 صبح | نویسنده : علی الواریان

در زمانی که ظلم بر پا بود

خانه ها منزل شرر ها بود

دامن ظلمت و تباهی ها 

در تب خانه ها هویدا بود

جنگ و نفرت میان اقوام 

اوس و خزرج همیشه پیدا بود

لات و عزی به روی خانه ی حق 

مانده بود از قدیم بر پا بود

مردی از جنس اسمانیها

وسعتش چون کران دریا بود

دیده اش بی قرار پاکی ها

سینه اما همیشه شیدا بود

بین او با خدای بی همتا

در دل شب همیشه ماوا بود

کوه نور اشنای دیرینش

اهل امروز و مثل فردا بود

سجده اش در کمال ارامش

در حرا اضطراب و غوغا بود

جبرییل امد و تکلم کرد

درب رحمت به اسمان وا بود

اقرائی گفت و پاسخش اما

یک سکوتی ز جنس معنا بود

بسم ربک بخوان تو یا احمد

ذکر یارب به روی لبها بود

ان یتیم لبالب احساس

نغمه اش لا اله الا بود

رحمت العالمین و پیغمبر

حجت اسمان و دریا بود

بعثتش ابتدای ازادی

از سیاهی جنس شبها بود

هم کلام تمام ماهی ها

همنشین فقیر و دارا بود

اولین یار او پس از بعثت

مرتضی و علی والا بود

چون خدیجه کنار او بوده

اعتبارش همیشه کبری بود

گفته ایزد که بعثت احمد

منتی بر تمام دنیا بود

من ندیدم خصائلش اما

چون اویسم که سخت شیدا بود

 

علی الواریان

 




  • paper | پاپو مارکت | بک لینک