سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 93/8/24 | 9:22 صبح | نویسنده : علی الواریان
کاش و بودی به حرم حداقل سالم بود

 

 گوش تا گوش تو و قد کمانم پسرم

 تو خودت جای من اصلا به چه شکلی ببرم

 سر اویز به مویی به خیام و به حرم

الواریان




تاریخ : شنبه 93/8/24 | 9:18 صبح | نویسنده : علی الواریان

دیریست که دل در تب و تاب گل زهراست

 

هر روز همه منتظران چون شب یلداست

گفتند که فردا زسفر باز بیاید

یک عمر گذشت و نظرم در پی فرداست

از سیصد و اندی نفرش هم خبری نیست

اقای بیابان به گمانم تک و تنهاست

در پیچ و خم رود نگاهی شده بی تاب

قلبی که امید و نگهش جانب دریاست

بر سنگ مزارم دو سه خطی بنویسید

حتی به لحد منتظر مهدی زهراست

الواریان

 

 




تاریخ : یکشنبه 93/8/18 | 9:28 صبح | نویسنده : علی الواریان

از دور دیده ام که زدی دست و پا حسین

خنجر برید راس تو را از قفا حسین

 

تشریح کرده اند تن و پیکر تو را

سنگ و عمود و خنجر و سر نیزه ها حسین
گم می شود صدای من و بچه ها ی تو
در لابلای هجمه ی این خنده ها حسین
افتاده ام کنار تو و ناله می زنم
پایم نمی کشد بروم خیمه ها حسین
اصلا تو جای من کفنت را چه می کنی
مانده برای جسم و تنت بوریا حسین
اوار گریه ها به سر من خراب شد
اتش گرفته دامن این بچه ها حسین
بر روی نی نشسته ای و میبری مرا
با ضجه های مادر خود پا به پا حسین
علی الواریان



تاریخ : یکشنبه 93/8/18 | 9:22 صبح | نویسنده : علی الواریان

جان اگر از لب دراید بهتر است

نیمه های شب بر اید بهتر است

پا به پای دخترت در کوچه ها

عمه ام زینب نیاید بهتر است

الواریان






  • paper | پاپو مارکت | بک لینک