سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 94/1/27 | 5:55 عصر | نویسنده : علی الواریان

کعبه را قبله نماییست حسین ابن علی

عالمی را چه بهاییست? حسین ابن علی

حرمش شور و نواییست حسین ابن علی

مکتبش هم شهداییست حسین ابن علی

به جنان جمله صداییست? حسین ابن علی

عرفا را چه دعاییست ? حسین ابن علی

عاشقان را چه مناییست? حسین ابن علی

حاجیان را چه صفاییست? حسین ابن علی

انکه از خون خداییست حسین ابن علی(ع)

منصبش منصب شاهیست حسین ابن علی(ع)

او که بر درد دواییست حسین ابن علی(ع)

هم خدا هست و خدا نیست حسین ابن علی(ع)

جز درش هیچ شفا نیست حسین ابن علی(ع)

مهر او هم قدماییست حسین ابن علی(ع)

مرجع هر چه گداییست حسین ابن علی(ع)

کرمش جود خداییست حسین ابن علی(ع)

مضطران را چه نواییست ? حسین ابن علی(ع)

حاجی کرببلاییست حسین ابن علی(ع)

سند محکم حاکیست حسین ابن عالی(ع)

حاکم ملک خدا کیست? حسین ابن علی(ع)

سبب بخشش ما کیست? حسین ابن علی(ع)

اولین پاسخ ما چیست ?حسین ابن علی(ع)

الواریان

qzyw_1.jpg




تاریخ : پنج شنبه 94/1/27 | 5:52 عصر | نویسنده : علی الواریان

طمع سیب چنان کرد زمین گیر شدیم

هجر فردوس کشیدیم و همی پیر شدیم

مرغ باغیم و لیکن به قفس افتادیم

بهر ازاد شدن دست به تزویر شدیم

راه را در گذر تند زمان گم کردیم

گاه روباه و گهی موش و گهی شیر شدیم

یادمان رفت که از عالم بالا بودیم

غرق در لهو و لعب گشته و دلسیر شدیم

ادمی نام نهادند که زاهد باشیم

ما به ابلیس رجوع کرده و تسخیر شدیم

الواریان




تاریخ : جمعه 94/1/21 | 11:12 صبح | نویسنده : علی الواریان

از همان سیب بهشتی نظرش پیدا شد
فاطمه بود و ز انوار ولا زهرا شد
تا که خندید زمین فخر به بالا می کرد
عاقبت کفو علی مرتضی پیدا شد
وقت پیدایش او خالق بی همتا گفت
آفرین باد به من بسکه چنین زیبا شد
دخترش بود ولی ام ابیهایش خواند
با همان غمزه اول گل رویش وا شد
آسیه خادم درگاه و کنیزش گشته
نسترن از قدم دخت محمد وا شد
دستهای لطف تو تا آسمان قد می کشد
طرح رخسار تو را باران بی حد می کشد
با همان دستی که دنیا را حیات تازه داد
روی قلبم عکس تو دادار سرمد می کشد
با تبسم هایتان خورشید هم شرمنده شد
از الفبای شما تا عرش، دل قد می کشد
گاه اوج آسمان و گاه درکنج زمین
پای دل گه سوی حیدر گاه احمد می کشد
فاطمه گلواژه تفسیر خلق انبیاست
دخت احمد لیلة القدر علی مرتضاست
فاطمه قران ناطق مصحف تام ولاست
فاطمه روح عبادت فاطمه اصل دعاست
فاطمه نورنگاه آخرین اوصیاست
فاطمه ذکر لبان حضرت مشکل گشاست
فاطمه مام نبی و مرتضی و اوصیاست
فاطمه اول شهید عرصه راه ولاست
کی لسانی میتوان گوید دمی از وصف او
باده لبریز است دل سرتا به پا سرمست او
گره افتاده اگر در ره تو می دانی
شه کلید قفلهای درد مندان دست اوست
همه عرش و زمین زیر قدومش اما
فاطمه گفت که لبخند محمد هست اوست
با اسیر و سائل و وامانده او احسان کند
وخدا نام قشنگش زینت قران کند
روز محشر فاطمه تا که قدم وا می کند
دردهارا از کرم یکباره درمان می کند
در ره حیدر سراپا جانفشانی می کند
بر سر خصم ولا او خانه ویران می کند
مادر آب است اما گاه او را وقت خواب
یاد لبهای ترک خورده پریشان می کند

 

الواریان

 




تاریخ : جمعه 94/1/21 | 10:49 صبح | نویسنده : علی الواریان

از کودکی با نوکرت هر شب مدارا می کنی

در گوشه ی شش گوشه ی قلبم تو نجوا می کنی

گم می شوم در لابلای اشک های هر شبم

هر شب صدایم می کنی گم را تو پیدا می کنی

با بوی سیبت می رسدپیغام هل من ناصرت

من روی گرداندم ز تو اما تو حاشا می کنی

گفتی به من در روضه ات در های و هوی قطره ها

می ایی و در گریه ام من را تماشا می کنی

من همچو صید عاشقی سر را به دامت می نهم

هرانچه کردی با زهیر ایا تو با ما می کنی?

اقا غلامت می شوم جان را فدایت می کنم

جان را به دامان می دهم ایا تماشا می کنی?

الواریان

 

 




تاریخ : پنج شنبه 94/1/6 | 10:25 صبح | نویسنده : علی الواریان

روی شانه بی صدا بانو شبانه می روی

خون دل ها خورده ای از این زمانه می روی

دست من را وا نمودی دست خود را بسته ای

خانه را آباد کردی و زخانه می روی

ای پرستوی علی بال و پرت را چیده اند

پر شکسته بی رمق داری ز لانه می روی

تا همه شب را بیارامند یاس احمدی

لب فرو بستی دگر با این بهانه می روی

عاقبت این غصه جانم را به غارت می برد

پیکرت لبریز زخم و پر نشانه می روی

در میان بهت حیدر در شب سرد فراق

لا به لای گریه های کودکانه می روی

الواریان






  • paper | پاپو مارکت | بک لینک