تاریخ : دوشنبه 94/5/12 | 4:50 عصر | نویسنده : علی الواریان
غبطه خوردم همه شب بر شب زندانی ها
به همین عشق که تا دار کشد فانی ها
به همان عاشق بی خورد و خوراکی که شده
بدنش بی خبر از غصه ی بی نانی ها
اضطراب عدمم بیشتر از حس بقاست
چون حبابی به سر موج پریشانی ها
بی تو پر خط و ترک گشته پر پروازم
مثل خشتی که تنش مانده به ویرانی ها
عاطفه تیغ دو دم بود مرا غارت کرد
مثل چنگیز مغول بر صف ایرانی ها
الواریان
.: Weblog Themes By Pichak :.