تاریخ : پنج شنبه 94/7/2 | 9:39 صبح | نویسنده : علی الواریان
همه گفتند ولی من همه را می دیدم
بزم شادی و کف و همهمه را می دیدم
وسط لشکر شام و وسط نیزه و تیر
رزم بی واهمه و یک تنه را می دیدم
توی گودال کنار بدن بی رمقی
قامت خم شده ی فاطمه را می دیدم
روی نی لحظه به لحظه به زمین و به سما
سر قاری سر ماذنه را می دیدم
کوفه و شام و چهل منزل و اماج بلا
بین بازار نگاه همه و زمزمه را می دیدم
باقر ال علی بودم و با دیده ی تر
تن بی راس شه علقمه را می دیدم
علی الواریان
.: Weblog Themes By Pichak :.