سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 93/11/29 | 11:15 عصر | نویسنده : علی الواریان

نگاهم را به اغوش تنی از چوب می بندم

دوباره در خیال خاطری اشوب می خندم

به یک لحظه گذر کردم به ان پیر خیالاتم

و از نو من برین پیر کمی محجوب می خندم

دوباره خواب ان کلبه کنار زرد گندم زار

کمی اهسته می ایم کنار جوب می خندم

جوار پیرمردی که نشسته روی ان تپه

و بر نقاشی زیبای ان محبوب می خندم

چنان دلشاد و سرمستم کنار باغ نیلوفر

که چون مردی خمار باده ی مشروب می خندم

به اوا و طنین زنگ پای گله و چوپان

به ان احوال اهوی کمی مرعوب می خندم

و بر دلچسبی نان و پنیر واندکی گردو

به طعم چای اویشن به هرم چوب می خندم

و من در روبروی قاب اویز خیالاتم

به احساس مجسم بی شکیب و خوب می خندم

1.jpg

 




  • paper | پاپو مارکت | بک لینک