تاریخ : شنبه 95/4/19 | 12:54 عصر | نویسنده : علی الواریان
خواندم برای آمدنت ندبه بارها<br>
تنها نه جمعه بلکه همه روزگارها<br>
دور از تمام حوصله ی قیل و قال ها<br>
خلوت نشین شدم به امید تو بارها<br>
من جاده های وصل تو را دیده می نهم<br>
شاید گذر کنی سحری روی خارها<br>
باد صبا شمیم تو را می برد کجا؟<br>
ای عطر تو قرار شب سربدارها<br>
ثروت ندارم و به تو امید بسته ام<br>
دار و ندار خیل کثیر ندارها<br>
دل را خودت به دوری از ما شکسته ای<br>
ای تک سوار سیصد و اندی سوار ها<br>
تا دامنت به خواهش دستان من رسد<br>
تا اختتام جمعه و و عهد و قرارها<br>
فرهاد می شوم به دل کوه می روم<br>
ای آخرین نشانه ی شیرین تبار ها<br>
<br>
الواریان<br>
95/04/19<br>
.: Weblog Themes By Pichak :.