تاریخ : سه شنبه 94/3/26 | 8:37 عصر | نویسنده : علی الواریان
تاریخ : شنبه 94/3/23 | 8:45 عصر | نویسنده : علی الواریان
تاریخ : جمعه 94/3/22 | 1:18 عصر | نویسنده : علی الواریان
گشتم میان احسن الایات قران
دانستم از خط الطریق رب یزدان
حتی اگر زخم برادر بر تنت خورد
حتی اگر با گرگ هایی در بیابان
باید توکل کرد بر دستان او که
از چشم های بی بصیرت گشته پنهان
تا اوج پروازت دهد گر مانده باشی
در قعر چاه دور مانده در بیابان
حتی اگر یک برده ی نا چیز باشی
او می برد با احترامت پیش شاهان
باید خودت را دست دادارت سپاری
در موج طوفان هوس در نزد شیطان
باید امیدت سوی دست یار ور نه
یوسف اگر باشی بمانی کنج زندان
تاویل می گردد همه اضغاث گر تو
محکم نمایی ریسمان و بند ایمان
باید بدانی می رود طعم گناهان
تفتیده می گردد زمین از بعد باران
پندی دگر دارد برای اهل عرفان
ایات غوغا می کند در نزد رندان
باید زلیخا بود تا دستت نشیند
بر دامن یوسف به مشتاقان کنعان
الواریان
دانستم از خط الطریق رب یزدان
حتی اگر زخم برادر بر تنت خورد
حتی اگر با گرگ هایی در بیابان
باید توکل کرد بر دستان او که
از چشم های بی بصیرت گشته پنهان
تا اوج پروازت دهد گر مانده باشی
در قعر چاه دور مانده در بیابان
حتی اگر یک برده ی نا چیز باشی
او می برد با احترامت پیش شاهان
باید خودت را دست دادارت سپاری
در موج طوفان هوس در نزد شیطان
باید امیدت سوی دست یار ور نه
یوسف اگر باشی بمانی کنج زندان
تاویل می گردد همه اضغاث گر تو
محکم نمایی ریسمان و بند ایمان
باید بدانی می رود طعم گناهان
تفتیده می گردد زمین از بعد باران
پندی دگر دارد برای اهل عرفان
ایات غوغا می کند در نزد رندان
باید زلیخا بود تا دستت نشیند
بر دامن یوسف به مشتاقان کنعان
الواریان
![](http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1387/7/25/18293_840.jpg)
تاریخ : جمعه 94/3/22 | 9:59 صبح | نویسنده : علی الواریان
غره بر حجم صدایت شده ای حاج اقا
سال ها درس تو را حاجی فی الله نکرد
اهل تزویر به غایت شده ای حاج اقا
سادگی درس شما بود که فریاد زدید
در تجمل به نهایت شده ای حاج اقا
گفته ای تکیه به قدرت همه جا بد اما
تکیه دادی و چه راحت شده ای حاج اقا
همه رفتند و تو ماندی به تحکم با زور
ظلم را از چه تو ایت شده ای حاج اقا
حرف تو حرف ضعیفان و فقیران اما
به ستم پرچم و رایت شده ای حاج اقا
علی الواریان
تاریخ : جمعه 94/3/22 | 9:50 صبح | نویسنده : علی الواریان
هر شب دل ما را به شما وقت و قراریست
با طرح رخت حال دلم حال مزاریست
از دایره ی واژه ی چشمان تو پیداست
تصنیف سکوتی که به لبهای تو جاریست
باران زده بر شیشه ی شفاف نگاهت
آوای تو آهنگ غزل های بهاریست
من گوش شدم زمزه کن نطق روا دار
دام دو لبت مامن آهوی فراریست
ای دلبر لیلی صفتم درد دوا کن
زخمی که نشست از سر مژگان تو کاریست
علی الواریان
.: Weblog Themes By Pichak :.