سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 90/5/26 | 11:30 عصر | نویسنده : علی الواریان
تا حالا ندیده بودمش

 

اول که نگاهم بهش افتاد دلم ریخت

سریع رد شدم ولی فایده نداشت دلم بدجوری بی تابی میکرد تو نگاهش نمی دونم چی بود که من و به هم ریخت

برگشتم از دور نگاش کردم آروم نشدم که هیچ دلم آشوب شد

سرم وانداختم پایین و اومدم جلو نتونستم سرم و بیارم بالا

حالا مدتیه از اون روز میگذره و من هنوز سرم پایینه

اما نه مثل اون موقع بلکه یه جور دیگه

حالاها فهمیدم واسه بالا رفتن باید از زمین شروع کرد

آخه اونم از زمین شروع کرد و حالا اون بالاست

خوش به حالش با همه ترکشای تو بدنش و با پای مصنوعیش چه راحت بالا می رفت

 




  • paper | پاپو مارکت | بک لینک