ای کاش به خواب هم شده می دیدم
یکبوسه زهر قدومتان می گیرم
تقصیر من است غربتت اقاجان
عمریست به عیش و نوش خود درگیرم
هر جمعه غروب با شما می گویم
من هم به خدا زدست خود دلگیرم
از زندگی بدون تو یک عمریست
دل خسته و خسران زده و دلسیرم
گر دست نگیری و رهایم سازی
در غفلت و معصیت یقین می میرم
الواریان